اون یه آدم آرومه و من باید باور کنم تفاوت های پر رنگمون رو، اون دوست داره تو سکوت ماشین از دیدن طبیعت لذت ببره و من مثه همهی آدمای معمولی دوس دارم آهنگای چرند روز رو گوش کنم(البته که روم به دیوار)
وقتی برای اولین بار با هم از شهر خارج شدیم متوجه عمق فاجعهی ماشین در سکوت شدم، بهش گفتم اینجوری که تو جاده بیآهنگ نشستیم دوس ندارم، ازم خواست آهنگ بذارم چون اینجوری اگه بهم بیشتر خوش بگذره اونم خوشحالتره، رفتم تو رادیو جوان و اتفاقی یه پلیلیست پیدا و پلی کردم، تا وسطای آهنگ اول رو که شنیدیم گفت بد ریتمه
میشه یکی دیگه بذاری؟
من زدم آهنگ بعدی که بعدی هم ریتمی مشابه اولی داشت، کمکم احساس کردم داره اذیت میشه ولی حرفی نمیزنه، یهو شروع کرد به صحبت کردن از تجربهی رستوران رفتنش با خانواده و صدای آهنگ رو کم کرد که من صداش رو بشنوم، اونقدری کم کرد که دیگه صدای آهنگ خیلی سخت شنیده میشد.
بعدشم که ماجرا تموم شد صدای آهنگ با همون ولوم پایین موند.
چند دقیقه تو سکوت بودیم و بهم گفت میشه یه آهنگ از فلانی پیدا کنی و برامون بذاری؟(خواننده محبوبش که آهنگاش هیچم ریتمیک و شاد نیست)
منم نه نگفتم، آهنگ رو پلی کردم و با لذت تا ته و در سکوت گوش کرد:دی
وقتی تموم شد بهش گفتم ببین احترام گذاشتن اینهها، من بهت اجازه دادم تو در سکوت آهنگ رو گوش کنی و اصلا هم بینش صحبت نکردم که به این بهانه صدای آهنگ رو قطع کنم، ولی تو به علایقم احترام نمیذاری.
خلاصه که این بحث از اون روز نصفه مونده ولی بعدش هر بار که رفتیم بیرون بهم یادآوری کرده که درستش اینه با هم یه پلیلیست مشترک درست کنیم و وقتی میریم بیرون همونو گوش کنیم و هر دومون لذت ببریم. زهی خیال باطل، من کی تونستم موسیقی سنتی رو جایگزین پاپ کنم؟ و اون کی تونست جای آهنگ خالی یواش از آهنگای شاد لذت ببره؟
با خودم اینجوری کنار اومدم که کنارش آهنگ گوش نکنم، یا اگر خیلی دوس داشتم تنها گوش کنم و اجازه ندم اعصابم بخاطرش خطخطی شه
+ وقتی از آقای ت مینویسم.
درباره این سایت